اختلال دو قطبی (بایپولار) یا افسردگی شیدایی یکی از اختلالات روان است که دوره های مختلفی از اختلال شدید خلقی دارد. اختلال دو قطبی بر روی افکار، خلق و رفتار فرد تاثیر می گذارد.
روان نیوش را در اینستاگرام دنبال کنید.
این اختلال شامل دو نوع اصلی “اختلال دو قطبی نوع اول” و “اختلال دو قطبی نوع دوم” است. بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی، اختلال دو قطبی نوع اول شامل دوره هایی از شیدایی شدید و عموما افسردگی است و اختلال دوقطبی نوع دوم شامل بخش خفیف تری از شیدایی به نام هیپومانیا می باشد. فارغ از نوع اختلال، این دوره های تغییر خلقی در فرد عموما هفته ها یا ماه ها طول می کشند.
همانطور که گفتیم، اختلال دو قطبی دو نوع دارد. از آنجا که شیدایی خفیف (هیپومانیا) خفیف تر از شیدایی (مانیا) است که در “اختلال دو قطبی نوع اول” رخ می دهد، اکثرا افراد “اختلال دو قطبی نوع دوم” را خفیف تر از “اختلال دو قطبی نوع اول” می دانند، اما این تعریف دقیقی نیست! درست است که افراد با “اختلال دوقطبی نوع اول” در قطب شیدایی یا مانیا می توانند علائم شدید بیشتری را تجربه کنند، اما شیدایی خفیف هم موضوع جدی و مهمی است که می تواند عواقب تاثیر گذاری بر روی زندگی فرد داشته باشد، بنابراین قطعا نیاز به درمان و تحت نظر متخصص قرار گرفتن دارد.
علاوه بر این تحقیقات نشان می دهند که افراد با “اختلال دو قطبی نوع دوم” دوره ی طولانی تر و شدید تری از افسردگی را تجربه می کنند. در حقیقت افراد با “اختلال دو قطبی نوع دوم” در طول زمان، ممکن است کمتر به دوره ی نرمال و عملکرد کاملا طبیعی بین دوره هایی از اختلال برگردند (1).
نتایج تحقیقی نشان می دهد که افراد با “اختلال دو قطبی نوع دوم” نسبت به “نوع اول” از کیفیت سلامتی کمتری در زندگی برخوردار هستند (2). این قضیه حتی در طول دوره ی بلند مدتی از خلق نرمال نیز صادق است. بنابراین، متخصصان معتقدند كه “اختلال دو قطبی نوع دوم” به اندازه ی “اختلال دو قطبی نوع اول” (اگر نگوییم بیشتر) زندگی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد. چرا که می تواند روزهای بیشتری از زندگی، فرد را در افسرگی فرو ببرد (1).
هر دو نوع از اختلال دو قطبی باید تحت درمان مناسب قرار بگیرند و اگر شما دچار اختلال دوقطبی یا بایپولار هستید، لازم است که همکاری لازم را با تیم درمانی و متخصصین روان داشته باشید تا نحوه ی درمان مناسب برای شخص شما تعیین گردد.
به این دلیل که انواع خفیف اختلال دو قطبی یا افسردگی شیدایی معمولا تشخیص داده نمی شوند، برآورد آمار دقیق افراد با اختلال دو قطبی دشوار است. اما به طور کلی می توان گفت هر سال بروز اختلال دوقطبی در افراد کم تر از 1% می باشد و این ختلال در خانم ها دو برابر آقایان شایع است.
به غیر از تفاوت عمده در شیدایی، اختلال دو قطبی نوع اول و اختلال دو قطبی نوع دوم علائم مشابهی دارند (3). عموما اختلال دو قطبی با قطب افسردگی یا دپرسیون شروع شده و بعد قطب شیدایی یا مانیا در فرد بروز پیدا می کند (البته گاهی هم بر عکس این ماجرا اتفاق می افتد).
هر دو نوع اختلال دو قطبی می توانند شامل دوره هایی از Euthymia یا حالت نرمال بدون علامت نیز باشند (البته همه ی افراد این دوره را تجربه نخواهند کرد). گاهی افراد با ورود به این دوره فکر می کنند اختلال بایپولار کاملا درمان شده است و روند درمانی را رها می کنند که این کار می تواند تاثیر منفی بر برگشت دوره های تغییر خلقی داشته باشد. در ادامه علائم این دوره های خلقی را بررسی می کنیم.
در اختلال دو قطبی نوع اول “معمولا” فرد یک یا چند دوره از افسردگی شدید را تجربه می کند، اما این دوره افسردگی همیشه برای همه افراد رخ نمی دهد. درحالی که در اختلال دوقطبی نوع دوم فرد یک یا چند دوره از افسردگی شدید را تجربه خواهد کرد. اکثر افراد به صورت عادی از تجربه ی احساس افسردگی بسیار صحبت میکنند، اما در اینجا منظور تجربه ی افسردگی بالینی و بسیار شدید است. علائم شایعی که در دوره ی افسردگی بروز پیدا می کند شامل علائم روحی، جسمی، رفتاری و فکری است، مواردی مثل (4):
اگر افکار خودکشی دارید با شماره ی تلفن سه رقمی ۱۲۳ تماس بگیرید.
بد نیست مقاله راه های درمان افسردگی را نیز مطالعه کنید.
دوره های شیدایی (Mania) که به آن دوره های هیجان هم می گویند، حداقل تا هفت روز ادامه دارند. فرد در دوره ی شیدایی، علائم مختلف روحی، جسمی، رفتاری و فکری را تجربه می کند و احتمالا این نشانه های دوره شیدایی را تجربه می کند (5):
این احتمال وجود دارد که در دوره ی شیدایی افراد خود را بی پروا درگیر کارهای پر ریسک و پر خطر کنند. مثلا فرد ممکن است رفتارهای جنسی پر خطر داشته باشد، حجم پول زیادی را بی دلیل خرج کند یا تصمیمات انگیزشی دیگری بگیرد.
توجه به این نکته ضروری است که تجربه شیدایی به این معنی نیست که فرد قرار است حتما خشن یا خطرناک شود. گاهی اوقات مردم فرض می کنند “دوره ی شیدایی” به این معنی است که کسی کاملا به یک “دیوانه” تبدیل می شود و این تصور درست نیست.
فردی که دوره شیدایی خفیف (نیمه شیدایی) یا هایپومنیک (Hypomania) را تجربه می کند ممکن است علائم مشابهی با نشانه های دوره شیدایی، که در قسمت قبل معرفی کردیم، را تجربه کند اما عملکرد او به طور قابل توجهی مختل نمی شود. بسیاری از افرادی که هیپومنیایی مرتبط با اختلال دو قطبی نوع دوم را تجربه می کنند از افزایش انرژی و کاهش نیاز به خواب لذت می برند.
یک دوره از هیپومانیا به حدی نمی رسد که فرد بیمار دوقطبی نیاز به بستری شدن پیدا کند، اتفاقی که ممکن است برای فردی که شیدایی یا مانیا را تجربه می کند بیفتد، خصوصا اگر فرد برای دیگران و یا خودش به خطر آفرین باشد.
در دوره ی مختلط (Mixed State) فرد ترکیبی از دوره ی افسردگی و شیدایی را با هم تجربه می کند. مثلا گریه های شدید همراه با بیقراری و حرکات پرانرژی با هم در فرد بروز پیدا می کند. این زمانی است که فرد بیش از چهار بار در طول یک سال دچار نوسان روحی و تغییر خلق اساسی شود. این دوره معمولا خطرناکترین دوره از این اختلال است چرا که احتمال انجام رفتارهای پرخطری مثل خودکشی را بالا می برد.
حدود 10% افراد مبتلا به اختلالات دوقطبي (بایپولار) تجربه ی بیش از چهار نوع تغییرات خلقی سریع (حتی در طول چند ساعت) در طی یک سال را دارند. این اتفاق فارغ از نوع اختلال ممکن است بی افتد.
اگر هر یک از دوره های افسردگی یا شیدایی بسیار شدید شوند ممکن است فرد تجربه ای از جنون (Psychotic) پیدا کند. تجربه ای که با توهم و هذیان همراه است.
در حالی که علت دقیق “اختلال دو قطبی نوع اول” هنوز ناشناخته است، اعتقاد بر این است که ژنتیک نقش عمده ای در ایجاد این اختلال دارد. این امر تا حدی توسط مطالعات انجام شده بر روی دو قلوهایی که در آن یکی یا هر دو تشخیص اختلال دو قطبی داشتند، مشهود است. در 40٪ از دو قلوهای همسان (کسانی که دارای مجموعه ژن های یکسان هستند)، هر دو اختلال دوقطبی داشته اند، در حالی که دو قلوهای غیر همسان (که همه ژن های یکسانی را ندارند) کمتر از 10٪ موارد هر دو اختلال دو قطبی را داشتند (6).
سایر عوامل موثر در این زمینه شامل ناهنجاری ها در مدار مغز فرد، بی نظمی در انتقال دهنده های عصبی و عوامل محیطی مانند تجربه ی آسیب یا سوء استفاده در دوران کودکی است.
در هنگام تشخیص اختلال دوقطبی (صرف نظر از نوع آن)، پزشک متخصق باید احتمال وجود بیماری های دیگر مانند اختلال اسکیزوافیک، اسکیزوفرنی، اختلال هذیان یا اختلال اسکیزوفرنیفرم را نیز بررسی کند (4).
اختلال دو قطبی یا اختلال افسردگی شیدایی را نمی توان مانند سایر بیماری ها صرفا توسط آزمایش خون، اشعه ایکس، معاینه فیزیکی یا… به صورت قطعی تشخیص داد. این تشخیص توسط پزشک متخصص بر اساس مجموعه ای از معیار ها و علائمی صورت می گیرد که فرد در حال تجربه ی آن هاست.
تشخیص آگاهانه این اختلال عموما شامل مجموعه ای از تست ها و آزمایش های گوناگونی خواهد بود تا ابتدا احتمال حضور علت های فیزیکی دیگر در بدن فرد بررسی شود. مواردی شامل بررسی داروهای مصرفی، تصویربرداری (سی تی اسکن یا MRI مغز)، الکتروانسفالوگرام (ثبت فعالیت الکتریکی مغز-EEG) و آزمایش خون کامل می باشد. روان پزشک متخصص همچنین از شما سؤالاتی خواهد پرسید و شما باید تمام تلاش خود را برای همکاری با تیم مراقبت های بهداشتی خود برای تأیید تشخیص و پیدا کردن روش درمانی مناسب برای شرایطتان انجام دهید.
اگر به دنبال روانپزشک برای تشخیص اختلال دوقطبی هستید با ما تماس بگیرید.
درمان “اختلال دو قطبی نوع اول” بسیار فرد محور است و نسبت به نوع و شدت علائمی که فرد بیمار دوقطبی تجربه می کند می تواند متفاوت باشد. اما عموما ترکیبی از دارو درمانی و روان درمانی برای درمان دوقطبی تجویز می شود.
به طور کلی دارو های تثبیت کننده ی خلق برای درمان دوقطبی استفاده می شوند. مواردی مثل (6):
در موارد شدیدتر اختلال دوقطبی، ممکن است از روش الکتروشوک درمانی (ECT) برای تسکین دوره ی شیدایی یا افسردگی شدید استفاده شود (7).
به یاد داشته باشید که برای درمان اختلال دو قطبی و مصرف دارو، حتما حتما حتما از روانپزشک متخصص کمک بگیرید و هرگز به صورت خودسرانه دارویی مصرف نکنیدو دارو باید متناسب با شرایط شخص شما تجویز شود.
برای گرفتن نسخه ی دارویی می توانید از روانپزشک مجموعه روان نیوش کمک بگیرید.
لیتیوم سال ها است که به عنوان داروی تثبیت کننده ی خلق هم در دوره ی افسردگی و هم در دوره ی شیدایی تجویز می شود. (هرگز به صورت خودسرانه و بدون تجویز پزشک متخصص، لیتیوم مصرف نکنید). قبل از مصرف لیتیوم باید سطح لیتیوم موجود در بدن با آزمایش خون بررسی شود و در طول دوره ی مصرف دارو نیز همچنان با استفاده از آزمایش های مرتب سطح لیتیوم بدن مورد کنترل قرار گیرد، چرا که لیتیوم اضافی برای بدن سم است. به طور کلی اگر آب بدن فرد کم باشد، سطح لیتیوم خون بالا می رود، پس در صورت مصرف لیتیوم بهتر است آب زیاد بنوشید.
این دارو مانند اکثر داروهای دیگر عوارض جانبی ای دارد که در صورت بروز لازم است آن را با پزشک خود در میان بگذارید. عوارضی مثل تشنگی (حتما در دوره ی مصرف آب زیاد بنوشید)، افزایش ادرار، افزایش وزن بدن، احساس ضعف و لرزش بدن، اسهال و تار شدن دید چشم ها.
همانطور که گفته شد سطح لیتیوم موجود در خون بسیار مهم است و به صورت منظم با انجام آزمایش باید از آن مطمئن شد. در صورتی که علائمی مانند استفراغ شدید، از دست دادن تعادل بدن یا لکنت زبان را تجربه کردید، احتمال دارن سطح لیتیوم بدن بالا رفته باشد، بنابراین با بروز این علائم سریعا با پزشک خود مشورت کنید.
روان درمانی رفتار درمانی شناختی (CBT)، یادگیری مهارت های سازشی و آگاهی از اطلاعات کامل در مورد اختلال دو قطبی، تحت نظر متخصص روان بودن و صحبت در مورد احساسات و تجربه هایی که از این اختلال دارید، خانواده درمانی و… از روش های درمانی مکمل هستند که عموما توسط متخصصین روان همراه با دارو به کار گرفته می شوند.
درست مانند برخی دیگر از اختلالات سلامت روان، دید کلی جامعه نسبت به اختلال دو قطبی یا همان اختلال افسردگی شیدایی هم چندان کامل و مناسب نیست و این قضیه می تواند شرایط را برای فرد و اطرافیانش دشوار کند (8).
این دیدگاه نادرست بیشتر به علت نا آگاهی و عدم شناخت کافی نسبت به این اختلال است که اتفاق می افتد. شما به عنوان فردی که اختلال دو قطبی را تجربه می کنید، چه در جامعه با دیدگاه نامناسب مواجه شده باشید، چه نشده باشید، به هر حال خوب است که بدانید برای مقابله با این شرایط، بهتر است با افراد دیگری که شرایط مشابه با شما را تجربه می کنند در ارتباط باشید و از افراد متخصص در این زمینه کمک بگیرید.
حتما برای زندگی بهتر، در مورد اطلاعات مختلف اختلال دو قطبی مطالعه داشته باشید. همچنین بهتر است دفترچه ای برای نوشتن حالات روحی و خلقی روزانه ی خود داشته باشید، این کار به شما کمک می کند تا دید خوبی نسبت به نشانه های تغییر خلقی خود پیدا کنید و بتوانید با شناسایی آن ها، قبل از عود کردن دوره ها به موقع از پزشکتان کمک بگیرید.
حداقل یک فرد دلسوز و معتمد از دوستان یا هانواده ی خود داشته باشید و با او از احساسات و تجارب خود صحبت کنید. سعی کنید برنامه ی منظمی برای کار و استراحت خود داشته باشید و خود را از محیط های پر تنش که موجب استرس می شوند دور نگه دارید.
اگر تصمیم به بارداری دارید، حتما با روانپزشک خود درباره ی این موضوع صحبت کنید تا هم برای تنظیم داروهای مصرفی و هم کنترل خالات خلقی به شما کمک کند. در این دوران حتما پزشک متخصص زنان خود را نیز در جریان اختلال خود قرار دهید.
درست است که اختلال دو قطبی معمولا در آخر دوره نوجوانی و یا در اوایل دوره ی بزرگسالی بروز پیدا می کند، اما در واقع اختلال دوقطبی در کودکان در هر سنی ممکن است رخ دهد (9).
بنابراین مهم است که والدین و معلمین از علائم منحصر به فرد این اختلال آگاهی داشته باشند، آن ها باید به عملکرد، احساسات و سابقه خانوادگی این اختلال توجه کنند. با تشخیص به موقع، یک برنامه درمانی مناسب برای مدیریت بهتر علائم می تواند اجرا شود.
اختلال دو قطبی یک اختلال خلقی پیچیده و عموما طولانی مدت است. اگر فکر می کنید که شما یا کسی از عزیزانتان علائم اختلال دوقطبی را دارد و نگران هستید، برای ارزیابی و تشخیص مناسب حتما به یک روان پزشک مراجعه کنید.
اگرچه اختلال دو قطبی قابل درمان قطعی نیست، اما قابل کنترل است و اکثر افراد مبتلا به این اختلال، حتی اگر به نوع حاد آن، با درمان مناسب و به موقع می توانند بهبود یابند. اختلال دو قطبی برگشت پذیر است به همین دلیل درمان آن به صورت طولانی مدت و برای جلوگیری از عود مجدد آن خواهد بود. این اختلال با استفاده از دارو و حمایت مناسب از طرف افراد متخصص، علائم می توانند تا حدی کنترل شوند که کیفیت زندگی فرد تحت تأثیر قرار نگیرد. بنابراین بهتر است صبورانه خود را تحت درمان قرار دهید.
روان نیوش تنها از بهترین مقالات معتبر و به روز دنیا برای تولید محتوا استفاده می کند.
روان نیوش را در اینستاگرام دنبال کنید.
منابع:
https://www.verywellmind.com/bipolar-disorder-overview-378810